سر بزنگاه
درست وقتی که فکر می کنی همه چیز رو به راه و بر وفق مراد است و خوب!کسی از جایی که نشانی نداری نهیب می زند که یادت بیاورد بعضی آرزوهای بر باد رفته و خاطرات دور و رویاهای گاهی دست نیافتنی ات را!
همه آن ایده آل هایی که حاضری زمین و آسمان را به خاطرش به هم کوک بزنی و از لابه لای درزهای ریزو درشتش با احتیاط بگذری و نترسی از افتادن در بی زمانی و بی مکانی!
نترسی از جایی که نمی شناسی یا حتی در خاطرات دور دست از گوشه ذهنت هم عبور نکرده تا بتوانی با آزمون و خطا جان سالم به در ببری و بعد به خودت به خاطر همه آنچه که به تنهایی به دست آورده ای افتخار کنی!
همه هستند،همیشه و همه جا و با لطف مدام! ولی درست وقتی که احساس نیاز می کنی،تنهایی و این یعنی معنی زندگی!
+ نوشته شده در سه شنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 23:50 توسط مرضیه
|